۱۳۹۲ اردیبهشت ۳, سه‌شنبه

بنيانگذار الاهيسم –استاد ایلیا میم رام الله-پیمان فتاحی


بنيانگذار الاهيسم
به روايت يكي از شاگردان استاد ایلیا رام الله
تعليمات الاهيسم در ايران و خاورميانه براي اولين بار توسط ايليا بيان مي‌شد اما بنيانگذار اين تعليمات تا آنجا که ما مي‌دانيم ايليا نيست بلکه ايليا يکي از راويان اصلي الاهيسم بود و آموزه‌هاي بنيادي الاهيسم را در قالبها و به شيوه‌هايي هماهنگ با شرايط اين عصر تفسير و تبيين کرده بود. پيش از ايليا، معلم الاهيسم استاد معظم يحيي روح الله بود و ايشان مستقيماً به بعضي ديگر از شاگردان خود، الاهيسم را آموزش داده بودند. بعضي از اين افراد عموماً با استاد در ارتباط بودند و تفسير و روايت ايشان را بعنوان تفسير کامل و روايت عالي قبول داشتند. عدۀ ديگري نيز آموزه‌هاي الاهيسم را از حضرت استاد روح الله، در نقاط مختلف دنيا دريافت کرده بودند که بعضي از آنها داراي معروفيتي جهاني هستند. در آنجا ايشان را به نام روح الله نمي شناختند بلکه استاد معظم يحيي روح الله در نقاط مختلف دنيا داراي اسامي متعددي بودند مانند ديويد هيوم و دهها اسم ديگر. گاهي نيز به ايشان ماها يا باباجي يا ماهاآواتار مي‌گفتند. کتابهاي زيادي طي دهه‌هاي گذشته و قرن اخير در بارۀ استاد معظم يحيي روح الله توسط اساتيد معنوي نوشته شده است با اين تفاوت که اسامي مورد اشاره در اين کتابها که همگي مشخصات و ويژگي‌هاي يک فرد واحد را بيان مي‌کنند، يکسان نيست. فيلم‌هايي نيز به روايت از بعضي از بزرگان در بارۀ ايشان وجود دارد... حتي اين معلوم نبود كه «ماها» اولين معلم و بنيانگذار اين تعليمات كامل و جامع باطني باشد. الاهيسم معلمان بزرگي در طول تاريخ داشته است و خود عبارت الاهيسم در قالب كلمات مختلفي عرضه شده است. اما در هيچيك از متون مادر الاهيسم بطور مشخص و دقيق از اولين بنيانگذار الاهيسم سخني به ميان نيامده است بلكه آدرس‌ها به گونه‌اي است كه حتي مثلاً وقتي كه در بارۀ بزرگان اين مكتب باطني يا حتي «ماها» صحبت مي‌شود به دليل ويژگي‌هايي مانند گمنام بودن و حفظ اسرار، گاهي اين افراد و معلمان بزرگ در هاله‌اي از ابهام حضور مي‌يابند و حتي يك ذهن بدبين ممكن است تصور كند كه بعضي از آنها فاقد وجود تاريخي هستند مانند همان نظريۀ تاريخي كه عيسي مسيح را نه يك شخص واقعي بلكه صرفاً يك رويا و اسطوره مي‌داند. نظريه‌اي كه در قرن اخير در ميان اكثر روشنفكران مسيحي شايع است.
ظاهراً الاهيسم جرياني بود به موازات جريانات ديگري مانند يوگا، فالون گنگ، شمنيزم، ساينتولژي، تي ام، تانترا، اکنکار و صدها جريان معنوي ديگري که بسياري از آنها امروز هم وجود دارند و گفته مي‌شود که تعداد همۀ آنها بيش از شش هزار جريان معنوي است اما به دلايل زيادي الاهيسم با اين جريانات قابل مقايسه نيست از جمله اينکه الاهيسم داراي هسته‌هاي بنيادي کاملاً متفاوتي و من جمله اصل توحيد (لااله الا الله) و ساير اصول آسماني است. بر حقانيت همۀ اديان هدايت کننده و خداگرا صحه مي‌گذارد و در عين حال خود را يک دين يا مذهب يا فرقه نمي داند بلکه در گرايش خداگرايي خلاصه مي‌شود. الاهيسم يك مكتب باطني است و ارتباطي با دين و مذهب ندارد بلكه دينداران را به پيروي كامل و هوشمندانه از دين خود توصيه مي‌كند...
ما مخالف جريانهاي وارداتي (اكنكار، يوگا، شمنيزم و غيره) نبوديم بلكه روش ما پيوند و جهت دهي توحيدي بود. پديده‌اي مانند يوگا يا موارد مشابه به پديده‌اي جهاني مبدل شده بود. اينها واقعياتي غيرقابل انكار و اجتناب ناپذير بودند. انكار كردن پديده‌هاي واقعي مخصوصاً جهاني عملاً امري امكان ناپذير است. بنابراين ما به جاي انكار اين جريانات از چند طريق عمل مي‌كرديم:
يك. آشكارسازي جذابيت و عظمت تعاليم الهي و كلام خدا.
دو. الهي سازي جريانات. يعني سعي مي‌كرديم اين جريانات را با توجه به كلام خدا هر چه بيشتر اصلاح كنيم و جهت آنها را در مسير خداگرايي تغيير دهيم.
هنرهاي ماورايي، روش‌هاي NX، فنون باطني و طرق روح زايي چيزي نبود جز تفسير معنوي و كاربردهاي باطني كلام خدا بويژه مفهوم تسليم الهي. هستۀ اصلي تعليمات اكنكار كه داراي گسترش جهاني است پرواز روح است. ما در هنرهاي ماورايي هم هنر پرواز روح داريم اما آنچه در الاهيسم و هنرهاي ماورايي گفته مي‌شود مو به مو و ذره به ذره بر اساس كلام خدا و كتاب خداست. از طرفي كارايي و توانمندي روش‌هاي بكار رفته در الاهيسم، با آنچه بعنوان مشابه در مكتبهاي ديگر است واقعاً و به شد غيرقابل مقايسه است. اين دو حيطه مثل تفاوت شخم زدن يك زمين با گاوآهن در مقايسه با شخم زدن آن با تراكتور است. مثل تفاوت هواپيماي فوق مدرن با هواپيماهاي ابتدايي در جنگ جهاني دوم است. بعنوان نمونه تفاوت بين آموزه‌هاي نشانه شناسي در الاهيسم با آنچه در شمنيزم ديده مي‌شود فرق بين مشعلي بزرگ و فروزان است با نور يك شمع. به اين دليل در بارۀ نشانه شناسي، شمنيزم را مثال مي‌زنم چون شمنيزم اوج و قلۀ تعليمات نشانه شناسي باطني است. يا آنچه بعنوان رويابيني در الاهيسم مطرح است با مثلاً مكتب رويابيني تبتي كه سبكي شاخص محسوب مي‌شود، قابل مقايسه نيست كه البته هر كدام از اين موضوعات در جاي خود و به صورت تخصصي و طي كتابهايي مورد بحث قرار گرفته است. مثلاً با مطالعۀ كتاب مكتبهاي رويابيني كه توسط محققي برجسته در زمينۀ علوم باطني تأليف شده است به سادگي به تفاوت فوق العاده‌اي كه بين مكتبهاي رويابيني و رويابيني الاهيسمي وجود دارد پي مي‌بريم.
الاهيسم تنها بر كليات و اصول اساسي كلام خدا تأكيد دارد. بر خداگرايي، تسليم الهي، توجه به خداوند و عشق الهي.
...

دوره‌هاي تعليمي الاهيسم
در آن سالهاي دورتر در کنار تعليمات اصلي و اساسي ايليا که همان تسليم الهي و تفکر متعالي بود، ما بعنوان تمرين و تجربه‌هاي عبوري، برخي از روش‌هاي باطني و فنون مربوط به آنها را هم تجربه مي‌کرديم. عنوان اين دوره از آموزش‌ها «دورۀ نجومي» بود که به صورت ناآشکار و تقريباً محرمانه آموزش داده مي‌شد. دورۀ نجومي اسمي بود که بعدها روي آن گذاشتيم. وقتي که به دوره‌هاي تعليمات عمومي استاد دورۀ خورشيدي گفته شد، اسم اين دوره هم نجومي شد. تنوع روش‌ها و فنوني که در دورۀ نجومي آموزش داده مي‌شد بسيار بالا و جذابيت و کششي که عليرغم سختي‌هاي فراوان، در آنها وجود داشت بسيار زياد بود. روش‌هايي که در دورۀ نجومي آموزش داده مي‌شد به هفت شاخۀ کلي تقسيم شده بود و هر طيف از کارورزان باطني يکي از اين شاخه‌ها را تمرين و تجربه مي‌کردند. ايليا عموماً به سرشاخه‌ها و مربيان اصلي آموزش مي‌داد و جز بنابر ضرورت، ارتباطي (از اين زاويه) با بقيه نداشت. حتي بعضي از کارورزان باطني ايليا را بعنوان معلم اصلي نمي شناختند و همين زمينه‌اي را فراهم مي‌کرد تا در مواقع خاصي ايليا خودش به آزمون آنها دست بزند. پايين بودن سن ايليا و ناشناس بودن او براي بعضي از کارورزان، شرايط را براي اين کار مناسب‌تر مي‌کرد...

لینک‌های مرتبط:
اولين بار در سال 1375 آموزش‏هاي علني و عمومي پیمان فتاحی در سن 23 سالگي در تهران آغاز شد , آموزش هاي ايليا «ميم» , الاهيسم خوانده مي شود ,. ایلیا رام الله براي تعليمات خود پولي دريافت نمي‏کند , بنيانگذار الاهيسم ماهاآواتار مي‌باشد , ماهاآواتار در ايران با اسم استاد روح الله شناخته مي‌شود , الاهيسم باطني را مي‌توان معادل علوم باطني با جهت گيري خداگرا دانست و ارتباطي با هيچ يک از اديان , مذاهب يا فرقه‌ها ندارد , يکي از محوري‏ترين آموزش‏هاي پیمان فتاحی- آموزش روش‏هاي سي و شش گانه تفکري است که با عنوان XYZ شناخته مي‌شود ,روشهایی مانند تفکر خلاق-تفکر مفهوم‏ياب- دورانديش- قرينه‏اي- فراانديش- روش‏هاي تصميم‏گيري- تصميم‏سازي و تصميم‏بيني از تعالیم ایلیا رام الله می باشد , آموزش‏هاي عمومي ايليا «ميم» درباره حضور الهي , تجربه عشق الهي , احياء روح , انقلاب دروني , نور زنده , هدايت الهي و زندگي متعالي مي‌باشد , هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات يکي از مهمترين توصيه‌هاي ایلیا میم است , ایلیا بارها اشاره کرده است که «مسيح و مسح شدگان ديگر زنده‌اند و تعليم مي‌دهند» , تعداد شاگردان و پيروان استاد ايليا «ميم» به دهها هزار تن مي‌رسد , در بين پيروان و شاگردان ايليا از همه اقشار مردم ديده مي‏شود , از بعضي از شاگردان ايليا نيز توانايي‌هاي فوق العاده‌اي گزارش شده است , ايليا با هر دسته از مردم با روش متناسبي ارتباط برقرار مي‏کند , آموزش‌هاي ايليا «ميم» ابعاد متعددي دارد بطوري که در زمينه‌هاي مختلف زندگي انسان قابل تعميم است , موزش‌هاي ایلیا داراي سه جنبه ذهني , قلبي و روحي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ایلیا ،ایلیا رام الله ، ایلیا میم ، پیمان فتاحی ،جمعیت ال یاسین، الیاس رام الله ،فتاحی، ال یاسین ،استاد ایلیا ،ضد فرقه ، ایلیا میم رام الله، رام الله