۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

رویاها و تاثیرات آنها بر زندگی


رویا، رویابینی و هنر رویابینی(از دیدگاه روح‏زایی)
(قسمت اول)

در تعلیمات روح‏زایی، هنر رویابینی مانند بعضی از
رشته‏های دیگر تعالیم احیاء، آنقدر گسترده، عمیق، شاخه شاخه و گوناگون است كه ارائه تعریفی فشرده و بسته از آن به سادگی امكان‏پذیر نیست. بنابراین در این سخن كوتاه تلاش نمی‏كنم هنر رویابینی را تعریف كنم بلكه می‏كوشم تا در جهت آشناسازی مشتاقان، چشم‏اندازی از هنر رویابینی (در روح‏زایی) را ترسیم كنم. به پیروی از روش ایلیا«میم»(4) در ارائه تعالیم، به تمثیلی می‏پردازم كه آن را از او شنیده‏ام. یك بار او درباره هنر رویابینی در روح‏زایی این طور گفت كه هنر رویابینی مانند داشتن تلویزیونی خلاق است كه برنامه‏ریزی و كنترل و راهبرد آن در اختیار دارنده آن است. در این گفتار به طور خلاصه همین موضوع و آنچه در این بار شنیده‏ام یا فهمیده‏ام را تا جایی كه حافظه‏ام یاری می‏كند، توضیح می‏دهم. چون این مطالب (مطلب فعلی و بعضی از مطالبی كه در ادامه این متن می‏آید) غالباً بازنویسی شنیده‏ها است بنابراین انتقال عین مطالب كمی دشوار است.
 تصور كنید تلویزیونی داریم كه می‏تواند داستان‏های ما را هر چه كه باشند به فیلم یا انیمیشن تبدیل كند. هم‏چنین اگر بخواهیم می‏توانیم در همه فیلم‏ها و داستان‏ها حضور داشته باشیم و جریان داستان را واقعاً تجربه كنیم. این تلویزیون قابل برنامه‏ریزی است و برنامه‏ریزی‏اش، داستان‏هایی است كه ما به آن می‏دهیم. این داستان‏ها می‏توانند معمولییا خارق‏العاده، تخیلی یا واقع‏بینانه باشند.
 ممكن است درباره هر چیزی باشند. می‏توانند داستان‏هایی واقعی یا غیرواقعی باشند. برای تلویزیون تفاوتی نمی‏كند، هر دو نوع داستان را برای ما و حداقل در زندگی درونی ما، به تحقق می‏رساند. اندازه واقعی بودن این تجربه‏ها نیز تحت كنترل ماست. شدت وقایع می‏تواند بسیار بیشتر از وقایعی باشد كه در زندگی روزمره خود تجربه می‏كنیم و طبعاً می‏تواند كمتر از آن هم باشد. اگر در این فیلم‏هایی كه شخص به آن وارد شده اتفاق بدی برایش بیفتد واقعاً ناراحت می‏شود، اگر بدنش زخمی شود واقعاً درد می‏كشد و از تن‏اش خون می‏آید، اگر تجربه‏های لذت‏بخشی داشته باشد، جداً لذت می‏برد. یكی از تفاوت‏های این نوع زندگی آن است كه شخص می‏تواند اثراتی را كم و زیاد كند یا وقایع را به عقب ببرد و به شكل دیگری شروع كند. می‏تواند صدها سال زندگی را بدون آن كه ظاهراً سرعت آن تغییر كند در چند لحظه با جزئیات كامل تجربه كند. بعد از تجربه هر داستان و در واقع هر قطعه از زندگی، یا یك زندگی طولانی، در زمان كوتاه این امكان وجود دارد كه از داستان خارج شود اما می‏تواند هنوز هم شخصیت و تأثیرات درون فیلم را در خود حفظ كند. یا این كه از همه آنها تخلیه شود. حتی این امكان وجود دارد كه شخص وارد داستانی شود و دیگر هرگز از آن خارج نشود و برای همیشه در آن داستان زندگی كند.
 وقتی فرد به یك داستان رویا وارد می‏شود همه چیزهای او می‏تواند خیلی واقعییا تنها به صورت مجازی تغییر كند. هویت، شخصیت، توانایی‏ها و ناتوانی‏ها، روابط، خاطرات، احساسات و همه بودنِ شخص، قابلیت تغییر كردن و دگرگون شدن را داراست. در هر داستان رویا امكان این كه انسان دوباره متولد شود و همان طور متولد شود كه می‏خواهد، وجود دارد. موجودیبا ویژگی‏ها و قابلیت‏های جدید. می‏تواند خیلی واقعی‏تر از تجربه‏های این جهانی به آرزوهایش برسد. اگر به یك آرزوی بی‏نهایت جذاب هم رسید، قادر است تمام جسم خود را هم به آنجا ببرد و برای همیشه در آنجا ساكن شود.
 می‏تواند فقط روحش را به درون داستان ببرد و در یكی از قالب‏ها قرار دهد یا فقط تصویرش را به آن جا منتقل كند یا همه زندگی‏اش را. الزامی نیست كه او حتماً به درون داستان برود بلكه می‏تواند از بیرون هم به تماشای آن بپردازد. در بالای این تلویزیون لوله‏ای مكنده وجود دارد كه اگر او قصد داشته باشد واقعاً به درون داستان برود، باید سرش را به آن حفره نزدیك كند تا او را به درون خود بكشد و به درون داستان بیندازد. اما قبل از رفتن لازم است قصد برگشت را هم همراه خود ببرد چون اگر بدون بلیط رفتن برود تضمینی برای برگشت آن نیست و ممكن است برای همیشه در آن جا بماند.
 امكانات زیادی در این تلویزیون خلاق وجود دارد كه به آنچه گفته شد محدود نمی‏شود مثلاً این تلویزیون هزاران كانال دارد كه وقتی برنامه آنها فعال شود او می‏تواند از نقاط دیگر هستی، از اخبار و وقایع جهان‏های دیگر مطلع شود. كانال‏های دیگری هم هستند كه با به كار انداختن آنها می‏تواند از آینده‏ها، آینده‏های مختلف، آینده چیزهای مختلف و نیز از گذشته‏ها مطلع شود.
 بنابر آنچه گذشت می‏توانیم نتیجه بگیریم كه هنر رویابینی راهی برای تجربه حیطه‏های دیگر زندگی است، جهان‏هایی كه در درون و بیرون‏اند. دنیاهایی در گذشته و حال و آینده. جهان‏هایی كه بعضی‏شان واقعیت عینی دارند و بعضی دیگر فاقد آن هستند.
 رویا به ما اجازه خروج از محدوده‏های زمان و مكان و سفر كردن به زمان‏ها و مكانی دیگر را می‏دهد. در رویا می‏توانیم خواسته خود را تحقق ببخشیم و این خواسته‏ها هر چیزی می‏تواند باشد. تحقق آرزوها در رویا می‏تواند خیلی واقعی‏تر از عملی شدن آنها در این جهان باشد و نیز ممكن است این‏طور نباشد. این بستگی به مهارت رویابین دارد.
 در رویا می‏توانیم همان كاری را بكنیم كه دوست داریم، یا به صورتی خیالییا به صورت صد در صد واقعی. اگر بخواهیم می‏توانیم تنها از طریق چشم یا با روح‏مان یا با تمامیت وجودمان، با جسم و جان و روح به آن تجربه‏ها وارد شویم. از طریق رویابینی امكان برقراری ارتباط و تبادل جریان با ابعاد دیگر هستی و بسیاری از موجودات دیگر كه حتی آنها را حدس نمی‏زنیم در اختیار ما قرار می‏گیرد. می‏توانیم دریافت‏های خود را از جهان‏های دیگر به این جهان بیاوریم یا چیزهایی را از این زندگی به آنجا منتقل كنیم. به واسطه رویاها گفتگو با بسیاری از حیطه‏های اسرار و تماس با غیب امكان‏پذیر می‏شود و رابطه مستقیم و هموار برای ارتباط با روح الهی گشوده می‏شود. خلاصه باید گفت كه در جهان رویا و برای استاد رویابینی، انجام هر كاری ممكن است و هیچ كار، نشدنی نیست. این كارها هم می‏توانند خیلی واقعی باشند و هم خیلی خیالی. از این دید، رویا راهی است برای تجربه زندگی‏های بی‏شمار دیگر كه به موازات زندگی ما در این جهان، جریان دارند و هنر رویابینی شیوه عبور از این راه و برقراری ارتباط و تجربه این زندگی‏های دیگر است.
تالیف :پریا ( شباب حسامی)

پی‌نوشت:
4 – ایلیا«میم»، معلم بزرگ و بنیانگذار تعلیمات روح‏زایی و هنرهای ماورائی می‏باشد.  

۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

واکنش به منتقدان و دشمنان



واکنش به منتقدان و دشمنان

به روایت ال یاسین (شاگردان ایلیا میم)
در موقعیت‏هایی که بحثی پیش آمده است ایلیا غالباً اصراری بر اثبات و مورد قبول واقع شدن خود توسط دیگران نداشته است.[1] بعضی از مواقعی که از او دلیل و مدرکی طلب شده است با بی‏توجهی از کنار مطلب گذشته است و گاهی حجم عظیمی از دلایل و مستندات را ارائه داده است بنابراین نمی توان واکنش مشخصی را در این زمینه از او سراغ گرفت.
در مواردی هم او خودش را بزرگترین دلیل خودش ذکر کرده است و کارها و آموزشهایش را پر از دلایل و شواهد روشن دانسته است. «هر کسی قبل از آنکه خود را معرفی کند معرفی شده». اشخاصی که از او عمل خارق‏العاده‏ای را خواسته‏اند تا بواسطه آن عمل خارق العاده از او پیروی کنند با جوابهای بازدارنده و دفع کننده‏ای روبرو شده‏اند.
او بعضی وقتها به منتقدان خود مستقیماً یا غیرمستقیم کمک کرده است تا کارشان را انجام دهند. حتی گاهی برای این منظور به نظر می‏رسد که او از روش ملامتیون استفاده کرده است. شاید استفاده از روش ملامتیون هم راه دیگری برای عیارسنجی و محک دوستان به حساب بیاید یا روشی برای دور کردن بیگانگان و بدبینان تا بر حسب باور خود به نتیجه برسند. برخوردی که او با افراد مختلف دارد کاملاً نسبی است و رابطه‏اش با اشخاص، احتمالاً، آنطور که خودش اشاره کرده است، متناسب با نگاه و اندیشه‏ای است که آنان درباره وی دارند و موضعی است که آنرا اتخاذ می‏کنند.
 «هر طور که آن را ببینی همانطور تجربه اش می‏کنی... حقیقت برای تو همان است که در نگاهت گفته‏ای. اگر خوب آن را ببینی خوب می‏یابی اش و اگر بد ببینی چاره‏ای جز مواجه شدن با نتیجه نگاهت نداری. حقیقت بر تو همانطور آشکار می‏شود که آنرا پذیرفته‏ای و این قانون حقیقت است زیرا بر حسب نگاه تو بر تو آشکار می‏شود. حدود تو در نگاه تو است و آنچه ببینی واقع‏شدنیست...»

او با افراد متواضع، متواضعانه برخورد می‏کند اما در برخورد با اشخاص متکبر با خودبینی و تکبری فوق العاده روبرو می‏شود همچنین با اشخاص منافق و مکار بطرز پیچیده و گیج‏کننده‏ای رفتار می‏کند و آنها را در آشفتگی قرار می‏دهد.
بی‏اعتنایی او به مقبولیت عمومی بارها مسائلی را پدید آورده است. او طی سال‌های گذشته تلاشی مبنی بر اثبات و مورد قبول واقع شدن خود نکرده است و حتی در موارد متعددی در خلاف این مسیر، قدم برداشته است.
باید اذعان داشت که این رفتار موجب خشم و اعتراض بعضی از افراد شده است و آنان نارضایتی خود را به شکل‏های مختلف از جمله طرح نظریاتی خشمگینانه و آشفته که بطور واضح خشم و عصبیت ارائه‏کنندگان آن را نشان می‏دهد، بروز داده‏اند. دلایل احتمالی این گونه نظریات غرض‏ورزانه همیشه یکسان نبوده است دلایلی مانند عدم اعتقاد به ناشناخته و بنابراین ردّ هر گونه مطلبی که به آن مربوط می‏شود، تهدید شدن منافع، حسد و اغراض شخصی، وابستگی فرقه‏ای، تمایل به نفاق و تفرقه، زیر سؤال رفتن باورها یا مورد بی‏توجهی واقع شدن یا بی‏جواب گذاشتن بعضی از سؤال‏ها ممکن است در شکل‏گیری این قضاوتهای عجولانه نقش داشته باشند. البته او عموماً به سؤالاتی که صرفاً برای دانستن حقیقت یا بدون غرض‏ورزی و منافع شخصی مطرح شده پاسخ داده است.
گاهی او دیگران را به محکومیت خود تحریک می‏کند و احتمالاً به عمد زمینه‏هایی را برای تردید و بدبینی بعضی از اشخاص فراهم می‏کند. او به قضاوت و افکاری که دیگران درباره‏اش داشته‏اند بی‏توجه بوده است و طوری رفتار کرده است که به نظر بیننده نوعی استقبال از محکومیت به نظر می‏رسد. مثلاً در مواردی که به کفرگویی و ساحری متهم شده است با سکوت خود به تقویت چنین گمانهایی در ذهن افراد بدبین و ناآگاه دست زده است. یا در پاره‏ای موارد بجای اینکه دلیلی در تأیید خود بیاورد بدون رعایت احتیاط ظاهری، چیزهایی گفته است که از آن بر علیه خودش استفاده شده است. شاید این جملات بتواند چنین دیدگاه و واکنشی را هر چه بیشتر توضیح دهد.
 «وقتی که نیازمند تأیید دیگرانی بدان که خداوند تو را تأیید نکرده است وقتی افکاری که دیگران درباره تو دارند برایت مهم است بدان که مهمترین معنای زندگی‏ات را هنوز نیافته‏ای. دیگران چه کاری با تو می‏توانند بکنند؟ نهایتش آن است که تو را بکشند. پس اگر تو عاشق خدایت هستی و مشتاق دیدار او، این بزرگترین کاری است که آنان می‏توانند برایت انجام دهند.
منافقان و منکران حق همه چیز را بدبینانه نگاه می‏کنند و محکوم می‏کنند. آنها بر ضد هر حقی موضع می‏گیرند و به هر حریمی تجاوز می‏کنند زیرا خود آنان پیش از این محکوم شده‏اند و حریم خود را از دست داده‏اند... از عیب‏جویی و توهین و تمسخر آنها واهمه نداشته باش زیرا همه منافقان و منکران حق از لعنت هلاک‏کننده خداوند تغذیه می‏کنند و به مدد آن به حیات غم‏انگیز خود در قبرستان ادامه می‏دهند...»
ایلیا «میم» کمتر مواضع خود را بطور صریح درباره موضوعی بیان می‌کند و عمدتاً در لفافه و لفافه‏گویی نظر اصلی خود را بیان می‏نماید. عمل به بسیاری از دیدگاههای او به بر هم زدن وضعیت‌های ساختگی منجر می‏شود زیرا این مواضع حالتی دگرگون‏کننده و تحولی دارند. او در موضع‏گیری‏های خود بسیاری از محدودیتهای کاذب را زیر سؤال می‏برد، مصلحتهای سیاستمدارانه را زیر پا می‏گذارد و رفتارهای کورکورانه را بی‏اهمیت می‏شمارد. در مواردی موضع‏گیری‏های او بویژه نسبت به سیاست بازان خطرناک و بحث‏برانگیز می‏شود. اما بطور کلی می‏توان گفت که هوشمندی عمیق، هماهنگی و همسویی، در نظر داشتن شرایط زمانی و مکانی و شرایط مخاطب، معنی‏گرایی، تازگی و گشایندگی و فرارَوی از وضعیت موجود از بارزترین مشخصات نظرات و مواضع او می‏باشد. در روابط اجتماعی، ما عموماً آن دیدگاههایی را بعنوان دیدگاه متعادل و درست قبول داریم که اکثریت افراد جامعه در آن اتفاق نظر دارند و فرهنگ عمومی آن را می‏پذیرد اما او میزان درستی و نادرستی چنین نظریاتی را عنصر هماهنگی (تناسب زمانی و مکانی) دانسته و راست یا دروغ بودن نظرات را هم به کشف و دریافت افراد برمی‏گرداند.
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول


[1]کسیکه بخود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد- گوستاو لوبون

مهار به جای نابودی



مهار به جای نابودی
گفت و گوی انتقادی
(قسمت سوم-9)
گفتگوی زیر در فروردین ماه سال 1386 طی دو جلسه با ایلیا «میم» توسط دو تن از اعضاء منتسب به گروه حزب ا... صورت گرفته است. لازم به توضیح است که مطالب پیاده شده از روی فیلم، مورد بازخوانی ویرایشی قرار گرفته است. قسمت دوم این گفتگو در سال 1384 قبل از انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت كه با عنوان «برترین رئیس جمهور» در نشریۀ حركت دهندگان شماره سه به چاپ رسید و موجب تعطیلی آن نشریه كه اولین نشریة تخصصی در زمینۀ دانش تفكر محسوب می‌شد، گردید. قسمت اول مصاحبه در تاریخ 9/5/1382 صورت گرفت كه هر دو مصاحبۀ مذكور نیز براساس فیلم جلسه، پیاده سازی و بازنویسی شدند.
لازم به ذكر است كه سوالات گویندگان، انعكاس دهنده نظرات طیف مورد اشاره نیست و پاسخ‌های استاد ایلیا «میم»، در مواردی كه به فرد مقابل مربوط می‌شود، قابل تعمیم به طیف مذكور نمی‌باشد. در چنین مواردی پاسخ ها، متوجه گفتگوكنندگان است.
1.     سوال كننده دوم: در نشریه شماره 4 و5 حرکت دهندگان که سردبیری آن را به طور مقطعی خانم پِریا همسر شما به عهده داشت، محور نشریه شده بود تبلیغ مذاکره و ارتباط با آمریکا و ترغیب سیاست گذاران به ارتباط. آیا شما همچنان ایده مذاکره مستقیم و ارتباط داشتن با آمریکا را که از هیچ ظلم و توطئه‌ای بر علیه ملت ما فروگذار نمی کند، درست می‌دانید؟
بله، از مدتها قبل از آن نشریه تا امروز و شاید بعداً هم این ایده را درست می‌دانم. اما این ایده کسی است که سیاستمدار نیست...

2.     سوال كننده دوم:‌ شما می‌گویید اگر مطمئن شوید که در بین مردم به یک بت تبدیل شده اید خودتان خودتان را می‌شکنید و محکوم می‌کنید. من به شما اطمینان می‌دهم که این اتفاق افتاده است و درباره شما بت سازی شده است. الان حاضرید چکار کنید؟
برای هر کس هم که بت شده باشم برای شما و دوستانت که نیستم پس الان نیاز نیست کار خاصی بکنم. اما اگر حرف شما درست باشد، قطعاً این بت را خرد خواهم کرد. چگونه اش بستگی به شرایط و مخاطبان دارد. این را از سالها پیش هم مکرراً گفته ام که اگر لازم باشد به شکل‌های مختلف خود را محکوم می‌کنم و بر علیه خودم وارد میدان می‌شوم. اما ظاهراً كه شما مدتهاست شروع به شایعه سازی و تحریف و جعل درباره بنده كرده اید‌، اگر همین كار شما كفایت نكرد من هم در محكوم كردن خودم با شما همكاری می‌كنم. مطمئن باشید.

3.     ...
4.     سوال كننده دوم:‌ چرا با رسانه‌ها مصاحبه نمی‌كنید؟ فكر می‌كنم برای شما ضروری باشد كه حداقل یك سایت اینترنتییا دست كم یك وبلاگ داشته باشید. چرا در اینترنت و در هر جایی كه بشود به شما دسترسی پیدا كرد نیستید؟ آیا این هم قسمتی از زندگی مخفیانه شماست؟
زندگی من مخفیانه نیست، فقط به تعداد كسانی كه مرا می‌شناسند، آشكار نیست. من در دسترس خیلی‌ها هستم و خیلی‌ها از جزئیات زندگی ام خبر دارند و اینها با مخفیانه زندگی كردن جمع نمی‌شود. برای اینترنت و وبلاگ هم واقعاً فرصتی وجود ندارد. گاهی حتییك ساعت وقت زنده مانند یك سال زمان ارزش دارد. ضمن اینكه اینترنت و كامپیوتر هم بلد نیستم و تابحال در اینترنت نرفته ام یا چیزی تایپ نكرده ام. بعد، اینها همه یعنی مشهور شدن و معروفیت كه این با هیچ چیز زندگی ام همخوانی ندارد.

«شهرت زندانیست كه در آن هر كه تو را می‏شناسد زندانبان توست و معروفیت معركه ایست كه اكثر معركه‏گیران را به درك برده است.»

5.     ...
6.     فكر می‌كنید درباره كسی این حجم از شایعات ضد و نقیض وجود داشته باشد كه درباره شما هست؟ دلیل این همه شایعات ضد و نقیض را در چه چیزی می‌دانید؟
یک دلیل مهمش علاقه و عادت انسان به شایعه سازی و قضاوت شتابزده است. وقتی مغز از تفکر، تحلیل، نشانه شناسی و کشف حقیقت باز می‌ایستد و دچار سستی و راحت طلبی می‌شود به شایعه، تحریف و قضاوت شتابزده متمایل می‌شود. هر نتیجۀ آماده‌ای چه درست باشد چه اشتباه، ظاهراً انسان را از کشف نتایج معاف می‌کند.
تحریف، جعل، شایعه و قضاوتهای هیجان زده هم از جمله فکرهای آماده‌اند که اگر شخص به آن بچسبد، ذهن خود را از زحمت تفکر و تحقیق و کشف بازمی دارد.

7.     شایعاتی که دربارۀ شما گفته می‌شود شایعات دَرهم است. از کارها و خاطره‌های فوق بشری مردم در بارۀ شما تا منفی ترین شایعه ها. فکر می‌کنم در بارۀ شایعه‌های به نفع خودتان زیاد به شما خبر رسیده باشد. آیا در بارۀ شایعه‌های ناخوشایند هم به همان اندازه در جریان هستید؟
شایعۀ به نفع و شایعۀ به ضرر نداریم. دروغ به هیچ کس نمی تواند سودی برساند. بنابراین همۀ این شایعه‌ها ضرر رسان بوده‌اند اما در بارۀ شایعات به قول شما منفی هم خبرهای زیادی هر روز می‌رسد. مثل سال 82 که شما فهرست گفتید، حالا من هم فهرست این شایعه‌ها را بگویم: ما آزمایشگاههای مخصوص ژنتیکی داریم و بطور سری دست به تکثیر انسانی می‌زنیم. گفتند این مطلب در چند سایت معتبر هم آمده است. البته در آنجا اضافه شده که ما اینکار را علاوه بر ایران در کشورهای مختلفی انجام می‌دهیم و این هم یک طرح صهیونیستی است! گفتند ما با همكاری بیگانگان شبها روی آسمان شهرها اشیاء نورانی می‌فرستیم. ما دختران و پسران را جمع می‌کنیم و آنها را اجبار می‌کنیم که کارگاههای تفکری و جلسات سخنرانی و مانند آنها را شبها برگزار کنند. ما در جلساتمان به حاضرین می‌گوییم که نباید حجاب را رعایت کنند و باید حجاب خود را بردارند. ما از مردم برای شرکت در جلسات پول می‌گیریم. ما کلیساها، مسجدها، کنیسه‌ها و بقیۀ معابد را خراب کرده ایم یا داریم خراب می‌کنیم. هر کس مخالف ما باشد به نحو مرموزی او را از زندگی می‌اندازیم. من چند صد زن دارم و لابد چند ده هزار هم بچه دارم.
خوب. آیا این حرفها اصلاً نیازی به موضع گیری دارند؟ این حرفها آنقدر نامتعادل و ناهنجار و نامعقول‌اند که برای ردّ خودشان، خودشان کفایت می‌کنند. اگر هم تدبیری بشود تا خودشان رد کنندۀ خودشان نباشند، اکثریت مردمی که از نزدیک در این سالها در دوره‌ها حضور داشته‌اند و تجربه کرده‌اند و شاهد بوده اند، آنها را رد می‌کنند. دهها هزار شاهد، و دهها نشانه و سند بر دروغ بودن این حرفها دلالت دارند.
یک بار بحثی بود در بارۀ معجزات بزرگان. شخص دروغگویی آنجا بود که تعریف می‌کرد به یک امام زاده رفته و مردی را در آنجا دیده که داشته گریه می‌کرده و از خدا طلب فرزند داشته. طی همان ساعات این شخص به قول خودش دیده که این مرد باردار شده، شکمش بزرگ شده و همانجا زایمان کرده. بعد از این تعریف کسی به او نگفت که دروغ می‌گوید بلکه سوالات بعدی این بود که اسمش را چه گذاشت؟ دختر بود یا پسر؟ شایعاتی که در این سالها در بارۀ خودمان شنیده ایم واقعاً تا این حد از هجویات و اباطیل بوده اند. من هرگز نگفته ام که خوب هستم اما در مورد شایعاتی که در بارۀ خودم شنیده ام آنها را جعل‌ها و دروغ‌های بزرگی می‌دانم که روی سر آنها بجای مو، شاخ روییده است. این دروغها آنقدر ناهنجار است که کسی بگوید بره‌ای را دیده که هر روز چهل گرگ و چهل ببر و چهل فیل را بریان می‌کند و یکجا می‌بلعد.

8.     سوال كننده دوم: همۀ کسانی که برای شما کار می‌کنند رایگان کار می‌کنند. چطور این همه آدم را قانع کرده اید که رایگان کار کنند؟ فکر کنم افراد فعالی که پیرامون شما هستند بیشتر از سه چهار هزار نفر باشند.
تعداد اطرافیان و نزدیکان را نمی دانم و اینها هم برای شخص من کار نمی کنند. اگر بکنند این اشتباه محض است. هم من و هم اینها همه برای خدا کار کرده و می‌کنیم. ما همه خدمتگزار خدا هستیم. من هم کسی را قانع نکرده ام بلکه آنهایی که فعالند تلاش زیادی کرده‌اند که به این نقطه از فعالیت برسند. بعضی‌ها سالهاست که دارند پیگیری می‌کنند تا بلکه یکی از این کارهای ظاهراً رایگان و بدون حقوق را انجام دهند و وقتی انجام می‌دهند گاهی همۀ شبانه روز خود را صرف آن می‌کنند. این چه سود شخصی برای من دارد که به یک نفر یک طرح تحقیقاتی واگذار شود و او آموزش ببیند که محقق و نویسنده و مدرس شود و بعد هم برود کتابش را به اسم خودش چاپ کند.

9.     سوال كننده دوم: اما در دنیای امروز و حتی در گذشته هم مبحثی به عنوان کار رایگان که تازه شما می‌گویید برای آن باید هزینه هم بدهند، نیست. اگر سرمایه دارها و کارخانه دارها این حرف شما را بشنوند از خوشحالی پر درمی آورند. تنها جوابی که می‌ماند افسون شدگی و سحر شدن این آدم هاست. چطور بعضی از کسانی که عملاً خدمتگزار شما هستند و کارهای شخصی شما را انجام می‌دهند دکتر و مهندس و استاد دانشگاه و نویسنده و دارای مشاغل اجتماعی خاص هستند. مثلاً همین آقای مهندس نمكیان و خانم دكتر كی نژاد كه به پرنده‌های شما می‌رسند استاد دانشگاه است یا آن خانم دكتر یكی از شخصیتهای علمی كشور در زمینه ژنتیك است یا آقای...
این چند نفری كه به این خانه رفت و آمد می‌كنند یا بقیه دوستان، خدمتکار من نیستند چون عملاً من خدمتکار آنها هستم. آنها دائماً سوال می‌پرسند و جواب می‌گیرند، طرح‌های تحقیقاتی شان را جلو می‌برند، روی نظریات جدید و متفاوت کار می‌کنند و در همۀ این مدت این منم که در خدمتم. ‌ای کاش کسی می‌بود که جواب سوالات مرا می‌داد؛ من برای او هر كاری می‌كردم. البته اینها هم كه در اینجا مستقیماً با هم در ارتباطیم چند نفری بیشتر نیستند نه چند هزار نفر. اگر من بدانم كه به بهانه آشپز شما شدن به جواب سوالاتم می‌رسم امكان ندارد شما را رها كنم.

10.            ...
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول

توطئه های دو زمانه ، به روایت ال یاسین (شاگردان ایلیا میم)



توطئه های دو زمانه
به روایت ال یاسین (شاگردان ایلیا میم)

همان سال اولی كه آموزش های عمومی استاد در تهران شروع شد یعنی حدوداً سال 1375، مدت كوتاهی بعد از آغاز دوره ها، چند نفری كه انگشت شمار هم بودند در جلسات حاضر می شدند كه برای ما خیلی مشكوك به نظر می رسیدند. نوع سؤالاتی كه آنها از استاد می پرسیدند، شك برانگیز بود. انگار می خواستند ایشان را وادار كنند كه حساسیتهای دینی و اجتماعی را نادیده بگیرند و مثلاً بعضی از مسلمات دینی را انكار كنند. سؤالات نسبتاً ماهرانه و در شرایط حساسیت برانگیز و به صورتی تنش زا پرسیده می شد و زمینه ای از فشار را برای پاسخ دهنده به همراه داشت. درخواستهایی كه گاه و بیگاه این چند نفر مطرح می كردند، مشكوك بود. مثلاً درخواست می كردند با حكومت برخورد كنیم. اما این درخواست ارتباطی با تعلیمات استاد نداشت. تعلیمات در بارۀ عشق الهی، ایمان به خدا، حضور خدا، تسلیم الهی، نور خدا و نجات و هدایت بود اما مثلاً بعد از پایان جلسه، یكدفعه یكی از آنها می گفت كه ما برای رودررویی با حكومت آمادگی كامل داریم و ما این را به نمایندگی از دوستانمان می گوییم. اما آنها جمع خاصی نبودند. كمتر از بیست نفر بودند كه حضور خود را در جلسات مختلف تقسیم كرده بودند.
یكی از آنها یك بار جدولی رمزی را بعنوان وسیله ای برای تماس مخفیانه افراد با همدیگر پیشنهاد داد. طراحی این وسیلۀ پیچیده كار یك متخصص در امور امنیتی می توانست باشد. یكی از اینها یك بار در بارۀ این سوال كرد كه آیا مسیح (ع) پشت سر امام زمان (ع) نماز می خواند؟ آنهم در فضایی تحریك آمیز و در حضور چند نفر مسیحی و برای محكومیت آنها.
ما مدتی این افراد را بطور نامحسوس زیر نظر داشتیم و متوجه شدیم كه برنامۀ منظم و ویژگی های رفتاری مشخصی دارند. آنها یك برنامۀ تخریب غیرآشكار را داشتند. ما بعد از مطالعۀ دقیق و كامل و چند ماهۀ این افراد و با توجه به شواهدی كه جمع كردیم مطمئن شدیم كه آنها برنامه های زیركانه و موذیانه ای را برای تخریب عملی و اجرایی استاد و جمعیت، دنبال می كنند. موضوع را همراه با شواهد آن به ایلیا اطلاع دادیم. ایشان گفتند فرصت خوبی است، بگذارید كارشان را بكنند و شما هم كارتان را بكنید.
ما كار خود را در این می دانستیم كه بر برنامه های آنها اشراف داشته باشیم و شواهد را جمع آوری كنیم. حتی فیلم های این افراد را از بقیه جدا كردیم. نامه هایشان را از آرشیو نامه ها خارج كردیم...
اینها در نامه های خود، استاد را با عبارات مشابهی خطاب قرار می دادند كه در بین ال یاسین معمول نبود. خطابهای آنها به شخص استاد، كلمات حساسیت برانگیز دینی و اسلامی بود. مثلاً می نوشتند حضرت ولی الله الاعظم، بقیه الله، آیت الله العظمی، مجاهد بزرگ، قطب الاقطاب، فرزند رسول الله (ص)، ولی امر... در حالی كه استاد علناً گفته بود كه او به معنای مصطلح مذهبی نیست، پیشوای مذهبی نیست، به مسائل شرعی و مذهبی وارد نمی شود، قطب هیچ فرقه ای نیست و هكذا، و این نوع تأكیدات را ایشان بارها از طریق بیانیه ها و در جلسات مختلف و بویژه از طریق جلسات عمومی اعلام می كردند.
گزارش های مستند مردمی هر روز ارسال می شد كه در آنها اخباری مبنی بر مشاهدات افراد از پدیده های فوق العاده و عجیب بود. همچنین گزارش هایی در بارۀ رؤیاهایی كه مردم از اقشار مختلف، در ارتباط با استاد دیده بودند. ما گزارش های ارسالی این افراد را هم جدا كردیم و وقتی با مرجع مربوطه كه مراحل متعدد، پیچیده و نسبتاً دشواری را برای تأیید یا عدم تأیید این گزارشات طی می كرد، هماهنگ كردیم، دیدیم كه گزارش های ارسالی این افراد، كاملاً ساختگی و غیرواقعی است. مثلاً آنها نوشته بودند كه ما هفتۀ قبل با استاد در یكی از كوههای شمال بودیم و از ایشان كارهای خارق العاده ای دیدیم و شرح آن كارها را نوشته بودند. اما ما خبر داشتیم كه اینها هرگز هیچ ارتباط نزدیكی با ایشان نداشتند و استاد با آنها همراه نمی شدند. خوابهایی كه نوشته بودند دربارۀ استاد دیده اند از نظر واحد بررسی رؤیاها، غیرواقعی و ساختگی بود چون با مؤلفه های آنها كه گمان می كنم چهل و هشت مؤلفۀ ارزیابی بود، نمی خواند. احتمال دادیم كه نقشۀ آنها در این زاویه آن باشد كه اینها می خواهند بروند و برعلیه استاد شهادت دهند یا به تخریب ایشان بپردازند و مثلاً با این نامه نگاری ها بگویند كه خود ما هم گزارش نوشته ایم و اینها دروغ یا تحت شرایط خاصی بوده است. به همین دلیل از آن زمان، ضد این توطئه را تدبیر كردیم و آماده نگه داشتیم تا در زمان لازم استفاده شود. گزارش های این چند نفر شاید (به نقل از مسئول امور مستندسازی) حدود یك دویست و شصتم گزارش های ارسالی بود.
برای ما محرز شده بود كه ا ز هر 260 گزارش مربوط به اخبار مكتوم و رؤیاها، حداقل یك مورد آن غیرواقعی است. اما دوستان ما در بخش مستندسازی و ثبت وقایع و رؤیاها ارقام دیگری داشتند. آنها اعتقاد داشتند در هر سی گزارش اخبار مكتوم، یك گزارش اشتباه یا ساختگی وجود دارد. آنها راه حل نسبتاً سخت و بسیار مفصلی را برای تأیید یا عدم تأیید یك گزارش طی می كردند و گاهی برای تأیید یك گزارش، یكی دو سال وقت لازم می شد.
در همان زمان یكی از دوستان به ما هشدار داد كه مراقب «توهم توطئه» باشید و به دلیل جایگاهی كه ما برای ایشان قائل بودیم این تذكر را جدی گرفتیم و دوباره و با خوش بینی بیشتری همه چیز را مرور كردیم اما دوباره به همان نتیجۀ قطعی رسیدیم: اینها دائماً و بصورت برنامه ریزی شده و منسجم قصد داشتند ضرباتی سنگین و تخریب كننده را به استاد، تعلیمات ایشان و كل جمعیت وارد كنند. از راههای مختلفی وارد می شدند. در ماجرای كوی دانشگاه می خواستند ال یاسین را وارد معركه كنند اما موفق نشدند. اولین باری كه با استاد برخورد شد یكی از آنها پیشنهاد خودكشی برای رفع تهدید از استاد را مطرح كرد كه خیلی زود مردود شد.

«اگر شنیدید كه منافقی در حال دفاع از حق است باور نكنید زیرا هیچ حقی موافق منافقان نیست و هیچ منافقی به واقع حامی حق نیست. اگر منافق را در راستی و درستی دیدید بدانید كه حقه‏ای در كار است و بزودی بازی وارونه خواهد شد.»                                                       ایلیا «میم»

ما متوجه شدیم كه دو نفر از این افراد، مراكزی را به نام استاد راه اندازی كرده اند و در آن آموزش های بدعت آمیز و ناهماهنگی را كه اختلافات زیادی با تعلیمات استاد داشت ارائه می دهند. آنها به چند نفر از خانم ها پیشنهاد ارتباط جنسی داده بودند و دو نفر از آنها كه زن بودند، یكی شان همین مسئله را با سه نفر از آقایان مطرح كرده بود. بهترین كاری كه ما می توانستیم بكنیم مستندسازی و جمع آوری شواهد و مدارك كارهایی بود كه آنها در حال انجامش بودند. آمادگی ما و قدرت مقابلۀ ما با جریانهای موذیانۀ تفرقه و توطئه كاملاً از گذشته بیشتر شده بود.
مهمترین روشی كه اینها می خواستند برای تخریب و ضربه زدن بكار ببرند تحریف و جعل واقعیت بود. بیشتر كارهایی كه می كردند، به شكلی بر پایۀ تحریف بود و به تحریف و جعل ختم می شد.
بعد از چند سال متوجه شدیم كه بیشتر این افراد با یكی از دستگاههای ... در ارتباط مستقیم هستند و برنامه های آنها، طراحی شخصی شان نبوده بلكه برنامه هایی با سابقۀ طولانی بوده است. آنها آمدند تا ضربات سنگین خود را وارد و كل این جنبش خلاق را مضمحل كنند. می خواستند در قالب شاگردان و نزدیكان استاد ظاهر شوند و با تكیه بر جعل و تحریف، همه چیز را زیر سؤال ببرند. می خواستند جمعیت را به آشوبگر تبدیل و از این طریق آن را نابود كنند اما موفق نشدند. خواستند همه چیز را در زمانی كه دستگاه... به آنها اشاره می دهد با شهادت دروغ و تحریف ها بی اعتبار كنند و ما هم كه بر این توطئه دوزمانه و چندزمانه آگاه بودیم تلاش كردیم تا با جمع آوری مستندات و شواهدی كه بتواند به یك روشنگری جهانی در بارۀ تحریف و دروغ و جعل بینجامد، خود را آماده نگه داریم. در سالهای اخیر ما متوجه شدیم كه این افراد در بعضی از جریانات بزرگ معنوی حضور مشكوكی دارند و لازم دیدیم كه دوستان خود را باخبر كنیم.
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول