تسلیم را تمرین
كنید كه این شاه كلید عشق است. در واقع كلیة احكام الهی و سفارشات دینی راهی است
برای تحقق تسلیم حقیقی. زیرا آن كه در برابر خداوند تسلیم است با او یكی است و به
او پیوسته. و این هدف غائی آفرینش انسان و جهان است. "با تسلیم بودن، منیت
ناپدید می شود." و آنگاه كه "خودی" در میان نباشد، عشق آشكار می
شود و عشق رستگاری و خوشبختی حقیقی است. در طول تاریخ، انبیاء و معملمان الهی، همین
تسلیم را محور اصلی تمرین شاگردان و پیروان خود قرار داده اند. امتحانات الهی در
همین راستا قرار دارند.یعنی هر لحظه عشق و تسلیمما را در برابرخداوندمحكمیزنند.
استاد به شاگرد
خود تكلیف می دهد. تكالیف به ظاهر گوناگون. اما همة این تكالیف و اوامر در واقع
روشی است برای استقرار تسلیم در فرد. این ها تمرین تسلیم است. وقتی فرد به مرحلة
تسلیم رسید، در واقع شایستگی و صالحیت لازم جهت دریافت تعالیم بزرگ و تعلیم اعظم
را داراست. تنها در چنین شرایطی است كه فرد مورد تأئید و منتخب خداوند و معلم الهی
است. در این جا دوران آموزش ظاهری با پایان می رسد و این مرحلة تعالیم اسرار
است...
زندگی نیز روندی است جهت گسترش و استقرار تسلیم.
این افزایش و تثبیت جریان الهی در زندگی است.
انسان همه چیز دارد، همة حقیقت و كل اسرار در
انسان نهفته شد. بنابراین نیاز به تقویت یا افزایش چیزی نیست، تنها لازم است كه
انسان شایستگی و آمادگی كافی جهت آشكاری آنچه خداوند به او بخشیده، طبیعت الهی را
كسب كند.
مهمترین و حیاتی ترین تمرین زندگی، تسلیم و
عشق است. منتخبین خداوند با واگذاری مسؤلیت های كوچك، ما را برای مسؤلیت های بزرگ
آماده می كنند. با انجام صحیح تكالیف جزئی، خود را برای اجرای تكلیف بزرگ آماده می
كنیم. با پذیرش و انجام وظایف فرعی،زمینة لازم برای دریافت وظیفة اصلی و نهائی
فراهم میشود.این روشِ برخورد انبیاء و اساتید حق در آماده سازی پیروان خود جهت
ظهور نور الهی و ورود به اقلیم خداوندی است.
در كلیة نظام های الهی و ماورائی، روال
چنین است كه به افراد وظایف و مسؤلیت های
كوچك تر و جزئی تر داده می شود. به مرور، بنا بر اشتیاق و ظرفیت فرد و میزان نزدیكی اش به جریان هدایت الهی، این مسؤلیت
ها و تكالیف بزرگ تر می شوند.
با هر تكلیفی فرد در واقع تعویض خواستة خود را
با ارادة شعوری برتر تمرین و تجربه می كند. هر چه تكالیف، بیشتر و بزرگ تر می
شوند، فرد بیشتر از "منیت" و ارادة شخصی چشم پوشی می كند و به این ترتیب
انسان به مرحلة " تسلیم كامل" نزدیك می شود...
تسلیم بهترین تمرین است. این تمرین پرواز
است. "نباشید، زیرا بودن شما در نبودن شماست. پس نبودن "من"را تمرین
كنید. آنگاه كه "من" ناپدید می شود، سایههای "من" نیز محو می
گردند. وقتی شما نباشید، سایه از شما به جا نمی ماند. "نبودن من، تنها در عشق
و تسلیم است كه میسر می شود. " و در این عشق و تسلیم، سایه ای از من باقی نمی ماند. نه خودخواهی، خودبینی، خودپرستی. این
ها را تمرین كنید كه این تمرین به قلب هدف می زند...
یكی از دلایل
زندگی با اساتید حق همین محك عشق و تسلیم است. در طول دوران شاگردی، استاد در هر
زمان به شكلی عشق و تسلیم ما را محك می زند. دائماً تسلیم مان را با تكالیفی كه
محول می كند، عمیق تر و خالص تر می نماید. بارها منیت و خودخواهی ما را تحریك كرده
و به میدان وارد می كند. سپس با رفتار و روش خود، آنچه را كه به میدان كشیده تكه
تكه ذوب و نابودش می كند و آنچه را كه در خود جاری شده در دیگری به جریان می
اندازد. هر لحظة زندگی آزمونی است از این كه آیا دوست خداوندیم یا دشمن خدا؟ آیا
بندة خدائیم یا غیر خدا؟ آیا تسلیم خدا هستیم یا غیر خدا؟...
ادامه دارد...
برگرفته
از کتاب تعالیم حق (جلد اول)